پيام
+
اقايون هرکي مايله ميتونه تو اين فيد من مختصري از خاطرات سربازيشو بگه فک کنم جالب بشه(خواهشن خالي نبندداداش گل=) )

☂sajjad69
92/10/6
ذره بين زنده
دخو و عليرضا خان يالا :) سربازي در مسير هم که هنوز صفره خاطره نداره :)
☂sajjad69
اول خودم ميگم.من وقتي دفترچمو پست کردم هشت ماه بعد نوبتم شدوروزش که رسيد برج8ساعتشش صبح رفتم سمنان ازاونجاتقسيم شدم ميبد يزد شهرسردوکويري اماقشنگ دوماه اموزشيمو اونجاکردم وسه روز محرم فقط مرخصي اومدم واقعابد گذشتو سخت بود اموزشي که تموم شد تقسيممون کردن افتادم تيپ2 سمنان چون اونجاسپاه بود وعملياتي بود بايد پست برجک ميداديم من رفتم تو پشتيباني گردان قمرکه بيشتر هم شهريام بودن خلاصه گذشت تا اشنا جور
☂sajjad69
شداومدم شهرمون اينجاراننده توپ شدم چقد رفتيم اردووشليک کرديم هيچ وقت يادم نميره يک شب از سرما توچادرتاصبح بادوستام خابمون نبردوچقدخشم شب زدن ازترس مرديم تااين اخرياش که شد بخوربخاب وبادوماه اظافه کشيدن شدم سرباز دفتري ساعت اداري ميرفتمو ميومدم خونه هيچ وقت اون روزا يادم نميرفت مخصوصا پستاش که تو سرما مجبور بوديم درجابزنيم و يخ نکنيم يا افسر نگهبان ميومد ايست ميکشيديم هيييييييييييييي چه زود گذشت:'(
باران*
هي يادش بخير.....عجججججججججججججب دوراني بود..:D ...
*دختر پاييزي*
آآآآآآآآآآآآآآآآآاره چي فک کردي
*دختر پاييزي*
توام يادته باااااااران
باران*
يادته دختري از جنس پاييز؟؟؟؟؟؟/ چ کارا باهم نميکرديم دوتايي...!
باران*
سجاد بابامون ک رفته...تازه تو از کجا ميدوني ما پسراي دخترنما نباشيم ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟ والا
*دختر پاييزي*
آآآآآآآآآآآآآآآآآااخ يادش بخير خخخخخخخخخخخخخخ
☂sajjad69
پس بريد از داداشاتون ياباباتون بپرسين خاطراتشونو اينجا بگين ممنون
*دختر پاييزي*
ميخوام بگم نميذاري که
باران*
عاغا باباي ما کلا خاطره اس سربازيش.....اينجا جا نميشه.....پ شرمنده اينجارو بيشتر از ايني ک هس شلوغش نميکنم.!
☂sajjad69
اره باران ممنون.خانم هاحاشيه نريد خاطره بذاريد فقط که شلوغ نشه اظافياشو پاک ميکنما
*دختر پاييزي*
سجاد بچه که بوديم بابام هي از خاطرات سربازيش برامون ميگفت وما هم ميخنديديم تا اول راهنمايي با خاطرات بابام سرگرم بوديم شبا .هميشه برام سوال بود چرا اين خاطرها تموم نميشه تو فک ميکني چرا؟
*دختر پاييزي*
نازززززي چقد قشنگ
باران*
چ باحال
.:راشد خدايي:.
ما سربازي لب مرز سراوان بوديم! گرماي65 درجه و مالاريا!
قلمدون
به به سربازي آن هم براي نيروي انتظامي و مرزداران شريف . خاطرات خوبي بايد داشته باشيد. :D
☂sajjad69
يک مختصر توضيح ميخام از همه
*دختر پاييزي*
فک کنم من گل لگد ميکردم
☂sajjad69
بخاطر اينکه بايد بري ببيني چه خاطراتيه
*دختر پاييزي*
نه خيرررررررررررررررررررررم
||عليرضا خان||
بسم الله .. من سه جا خدمت کردم *تبريز* دورهء آموزشي *شيراز* دورهء تخصص و *اهواز* .. که هر کدوم خاطرات بسيار خوبي داشتند ...تبريز که بودم افتاديم پادگان عجب شير :) خيلي خوف ناک بود .. بزرگترين پادگان غرب کشور .. يکي از بهترين خاطرات م روزهاي المپيک بود که کشتي گير ما خورد به يه چيني .. تو نيمه نهايي .. بعد يه عده از سربازا طرفدار چيني ها بودند !!! شاخ درآوردم البت ما 70% درصدمون آذري بوديم ..
||عليرضا خان||
استدلالشون اين بود که چين يه دو سه ميليون آذري زبان داره :| خلاصه کلي ميخنديديم : ) ... به يسري کارها که خودتون مي دونيد ديگه چيه ! ..دو شهر ديگه در اسرع وقت .. خخخ
☂sajjad69
عليرضا قسمت بعد شد تعريف کن بقيشو
||عليرضا خان||
هيشکي استقبال نکرد که :( ... فيدت رو نگهداري زدم هر از چندي ميگم : )
☂sajjad69
فيد به اين خوبيو زدم کسي استقبال نکرد:{
||عليرضا خان||
ملت حوصله نظرات بلند رو ندارند
☂sajjad69
بيچاره سيما هم فيد به اين خوبي گذاشت يکي عکس نگرفت بذاره استقبال نشد
||عليرضا خان||
چرا استقبال خوب بود که !
☂sajjad69
نه باباحرف ميزدن عکس نذاشتن که داداش
||عليرضا خان||
يکي ش من :( دوربينمون رو يادمون رفت ببريم:(
☂sajjad69
:(