پيام
+
قايقي خواهم ساخت خواهم انداخت به اب دور خواهم شدازاين شهرغريب

.حوريه سادات.
93/1/4
نگهبان♫♥
که در آن هيچ کسي نيست که در بيشه عشق/
قهرمانان را بيدار کند./
قايق از تور تهي/
و دل از آروزي مرواريد،/
همچنان خواهم راند/
نه به آبيها دل خواهم بست/
نه به دريا ـ پرياني که سر از آب بدر مي آرند/
و در آن تابش تنهايي ماهي گيران/
مي فشانند فسون از سر گيسوهاشان /
نگهبان♫♥
همچنان خواهم راند/
همچنان خواهم خواند/
«دور بايد شد، دور./
مرد آن شهر، اساطير نداشت
زن آن شهر به سرشاري يک خوشه انگور نبود/
هيچ آئينه تالاري، سرخوشيها را تکرار نکرد/
چاله آبي حتي، مشعلي را ننمود/
دور بايد شد، دور/
شب سرودش را خواند،/
نوبت پنجره هاست.»/
همچنان خواهم راند/
همچنان خواهم خواند/
نگهبان♫♥
پشت درياها شهري ست/
که در آن پنجره ها رو به تجلي باز است/
بامها جاي کبوترهايي است، که به فواره هوش بشري مي نگرند/
دست هر کودک ده ساله شهر، شاخه معرفتي است/
مردم شهر به يک چينه چنان مي نگرند/
که به يک شعله، به يک خواب لطيف/
خاک موسيقي احساس تو را مي شنود/
و صداي پر مرغان اساططير مي آيد در باد /
نگهبان♫♥
پشت دريا شهري ست/
که درآن وسعت خورشيد به اندازه چشمان سحرخيزان است/
شاعران وارث آب و خرد و روشني اند./
پشت درياها شهري ست!/
قايقي بايد ساخت ./
☂sajjad69
:D :Dعاشق سهراب سپهري و اين شعرشم
نگهبان♫♥
اشتباه نوشتي بجاي شهر بايد بذاري خاک
☂sajjad69
اره ميدونستم خاکه اما من ازخاک نميرم از اين شهر غريب ميرم:D
نگهبان♫♥
اوکي از هرجايي دوس داري برو خخخخخخخخ
2-حرف دل
تو کجايي سهراب اب را گل کردند .قايقت جا دارد؟ من هم خسته شدم از همهمه ي اهل زمين>>>>>>>>>
☂sajjad69
منم باسهراب ميرم هر جا رفت:'(